V mene boha
(به نام خدا به زبان اسلواکی)

حالا که وقتم آزادتر شده هرروز میشینم فیلمای برتر 2016 رو میبینم و قطعا نمیشه از فیلمای برتر 2016 نام آورد و از دروکننده جایزه های اسکار امسال یعنی La La Land اسمی نیاورد. نمیخوام فیلمو تحلیل کنم یا تریپ فیلمشناسی به خودم بگیرم. فیلم در قد و قواره ی فیلم های برتر سینمای دنیا نیست و اساساً هدف کارگردان این نیست که فیلمی بسازه که داورا بیشترین امیتازو بهش بدن.

فیلم با خود ذات هنر کار داره. چه معناگراهای هنری خوششون بیاد چه نیاد ذات هنر، سرگرم کردن مخاطبه. اما هرچقد با تبحر بیشتری این اتفاق بیفته هنر ارزش بالاتری پیدا میکنه. با این حال شاهد این هستیم که فیلما و داستانای کسل کننده ی فنی درست میشه که جایزه میگیرن ولی جای خودشونو توی قلب مخاطب پیدا نمیکنن.

یه زمانی میرسه ما برای محاسبه وزن میوه هامون یا قیمت چیزایی که خریدیم باید از ضرب و جمع و تفریق استفاده کنیم و میریم اینو توی مدرسه یاد میگیریم. اما معلم یادش میره که ما برای محاسبات به سراغش اومدیم و شروع میکنه انتگرال گرفتنو یادمون میده و آخر سال هم از انتگرال امتحان میگیره و ملاک نمره اول بودنو، بهتر بودن توی انتگرال قرار میده.

توی هنر هم چیزی شبیه به این رخ داده. بعضی از کارگردانا فراموش کردن مخاطب رو باید سرگرم کنن و بجای این کار از دو هزار المان فنی استفاده می کنن اما مخاطب سرگرم نمیشه و مخاطب حاضره به سراغ فیلمای بی کیفیت سرگرم کننده بره اما فیلمای باکیفیت کسل کننده رو نبینه.

فیلم لالالند ادای دِینی ه به اونایی که دنبال آرامش و سرگرمی ان و میخوان با فیلم پرواز کنن و برن و قوت قلبیه برای هنرمندای جریان سازی که از آیندشون بیخبرن و از دلهره ریسک کردن، عاصی ان.

و بسیار شیرین و دلنشین، بیان میکنه که برای رسیدن به موفقیت قطعا از یک سری چیزها باید گذشت.
لالالند فیلم غیرفنی و بدون فیلمنامه اما با کیفیت و دلربای امسال هالیوود بود.