ای کاش سنگ‌ش یارای شکستن سر نمی‌بود، که بردارد و فرو آورد و برادر را...
ای کاش شمشیرش یارای شکافتن فرق نمی‌بود، که بردارد و فرو آورد و امیر مومنان را...
ای کاش خنجرش یارای بریدن حنجر نمی‌بود، که بردارد و فرو آورد و آرام جان را...
ای کاش تانک‌ش یارای بُردن پهلو نمی‌بود، که بردارد و بزند و فرمانده را...
ای کاش تفنگ‌ش یارای کشتن کودک نمی‌بود، که بردارد و بزند و سرباز را، کودک را، جانباز را، مردم را، سپاهی را، روحانی را، بی‌دین را، زرتشتی را، سیاه‌پوست را، آن‌ها را، او را، شما را، تو را، ما را، مرا، مرا، مرا، مرا، مرا...
ای کاش جعبه‌ مهماتی را که بشر با حماقت خود گشوده‌است، با عطوفت خود ببندد. یا زمین دهان باز کند و ما را در خود ببلعد و نبینیم و نشنویم خونی، به ناحق به روی زمین ریخته شده‌است و برای‌مان عادی شده‌است و بالاخره شهید شدند و بالاخره خدا بزرگ است و بالاخره همین و همین و همین.