به این فکر میکردم چرا وقتی از یه کاری پشیمون میشیم بعد یه مدت بازم انجامش میدیم. خیلی از مسایل توی زندگی هستن که ما لیبل "اشتباه" روشون میذاریم و وقتی سمتشون میریم بعدها با ناراحتی ازشون یاد می کنیم. بزرگترین اشتباهای آدما رو اگه نگاه بکنی اکثرش پای یکی وسط بوده. یعنی شاید یه آدمی هر روز دست توی دماغش بکنه و ککش هم نگزه ولی وقتی حواسش نیس و جلوی رئیسش دست توی دماغش میکنه و رئیسش یه اخمی بهش میکنه این حرکتش میشه یکی از همون اشتباهای جبران ناپذیر! شاید تا مدتها به این کارش فک کنه. در حالیکه اگه معتقد بود واقعا کارش زشته از همون ابتدا باید پشیمون می بود.

حضور آدما در اشتباهات زندگیمون باعث شدیدتر شدن پشیمونی حاصله از اون اشتباه میشه و عملاً زندگی رو برای آدم سخت میکنه. این آدمها هم حتما باید آشنا باشن. چون اگه غریبه باشن تاثیر بسزایی در آبروی انسان ندارن و عملاً دیدن یا ندیدنشون فرقی نداره. اینطوری میشه که وقتی از "امیلیا کلارک" شخصیت "دنریس" در سریال "گیم آف ترونز" میپرسن نظر خانوادت درباره صحنه های غیراخلاقی سریال چیه میگه من تا اونجایی که ممکنه سریالو با خانوادم نمی بینم! خجالت میکشم! در واقع کسی که چنین نقشی رو در سریالی با میلیونها مخاطب در سرتاسر جهان بازی کرده و صحنه های غیراخلاقی ای در طول سریال براش رقم خورده اصلا براش مهم نیس آدمای دنیا نظرشون چیه! از خانوادش ولی خجالت میکشه! (من امیلیا کلارک رو قضاوت نمیکنم. جملشو نقل قول میکنم)

از نوجوونا راجع به مسایل عشق و عاشقیشون اگه سوال بپرسی که از کدومش بیشتر پشیمونی شاید اشاره کنن به اون رابطه ای که پدر یا مادرشون یهویی فهمیدن و از دستش دلخور شدن. از همون نوجوون اگه بپرسی چندتا رابطه داشتی شاید بگه خیلی ولی فقط اون رابطه ای که آشناهاش فهمیدن و آشناهاش رو تحت الشعاع قرار داده رو به عنوان یک "ریگرت" (پیشمانی = regret) برات مثال بزنه.

اشتباهایی که آدمای آشنا اونا رو میفهمن باعث میشه آدم سعی کنه دگ سمتشون نره یا حساب شده تر سمتشون بره. یه عده هستن که بعد از اینکه آبروشون به خطر میفته کامل اون کارو کنار میذارن. یه عده دگ هنوز هم از کارشون پشیمونن اما نمیتونن از اون کار دل بکنن. برای همین سعی میکنن با هزار تا مخفی کاری به حیات پراشتباه خودشون ادامه بدن. عده اول مصداق عقلایی هستن که از یه جا دوبار گزیده نمیشن اما عده دوم ریسک پذیرن. یه عده سومی هم هستن که شروع میکنن نظرشونو درباره اشتباه عوض میکنن و میگن اصلا ما کارمون درست بوده و بقیه اشتباه فکر میکنن. این عده هم بدبخت دوعالم خواهند شد ! (این خط این نشون)

اما فاکتور "انسان های آشنا" رو از اشتباهات حذف کنی ذات واقعی آدما نمایان میشه. یعنی معلوم میشه وقتی یه ادم طرفدار محیط زیسته،همیشه طرفداره یا اگه آدمای آشنا از دور و برش برن آشغال میریزه کف خیابون.

فضای مجازی از این حیث که میتونه فاکتور "انسان های آشنا" رو حذف کنه برای شناخت فرهنگ و جامعه ما کاملا مفیده. هرکسی با اسم تقلبی میاد توشو فحش میده و میره. صداقتی که فضای مجازی داره فضای حقیقی نداره. آدما از ترس بقیه خودشونو رو نمیکنن ولی فضای مجازی نمایانگر جامعه امروز بشره. 

راه دور نریم مثلا خود من. من اسممو توی هیچ جای سایت نزدم. چرا؟ چون نمیخوام توسط آدمای آشنای زندگیم قضاوت اشتباه بشم. چرا قضاوت اشتباه بشم؟ چون من در اینجا با زمانی که بیرون از اینجام فرق دارم. چجوری ام؟ مثلا نمیگم گیم آف ترونز میبینم :))) اما من میبینم. چه بقیه بفهمن چه نفهمن

این همه حرف زدم برای چی ؟

میخوام بگم اگه یه کاری اشتباهه از نظر آدم باید همیشه و همه جا اشتباه باشه. اگه یه کاری هم درسته باید همیشه و همه جا درست باشه. اگه کار اشتباهی هم میکنی که دوس نداری بقیه بفهمن انجامش نده! اگه هم نمیتونی انجامش ندی، نظر بقیه برات مهم نباشه. بعد از هربار انجام دادنش عذاب وجدان بگیر. صبر نکن تا پدر و مادرت ببیننو تذکر بدنو بعد تازه یاد پشیمونی و عذاب وجدان بیفتی.